امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Steamroller

ˈstiːmˌroʊlər ˈstiːmˌrəʊlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    steamrollers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
جاده صاف‌کن دارای نیروی بخار، با جاده صاف‌کن جاده را صاف کردن، خرد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The governmental steamroller had denied everyone the right to criticize.
- نیروی سرکوبگر دولت اجازه‌ی انتقاد را از همه سلب کرده بود.
- to steamroller the opposition
- مخالفان را سرکوب کردن
- They steamrollered the bill through the parliament.
- لایحه را با فشار و زور از مجلس گذراندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد steamroller

  1. verb To render totally ineffective by decisive defeat
    Synonyms:
    steamroll annihilate crush drub overpower overwhelm smash thrash trounce vanquish massacre wallop clobber cream shellac smear
  1. verb Make level or flat with a steamroller
    Synonyms:
    steamroll overpower railroad through
  1. noun A massive inexorable force that seems to crush everything in its way
    Synonyms:
    juggernaut
  1. noun Vehicle equipped with heavy wide smooth rollers for compacting roads and pavements
    Synonyms:
    road-roller

Idioms

ارجاع به لغت steamroller

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «steamroller» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/steamroller

لغات نزدیک steamroller

پیشنهاد بهبود معانی