امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stimulate

ˈstɪmjəleɪt ˈstɪmjəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stimulated
  • شکل سوم:

    stimulated
  • سوم‌شخص مفرد:

    stimulates
  • وجه وصفی حال:

    stimulating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive B2
تحریک کردن، تهییج کردن، انگیختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- His speech stimulated the students into studying more.
- نطق او شاگردان را ترغیب کرد که بیشتر درس بخوانند.
- to stimulate the people's interest
- توجه مردم را برانگیختن
- a stimulating discussion
- بحثی شوق‌انگیز
- a hormone that stimulates growth
- هورمونی که رشد را زیاد می‌کند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stimulate

  1. verb excite, provoke
    Synonyms:
    activate animate arouse build a fire under commove dynamize elate encourage energize enliven exhilarate fan fire fire up foment foster galvanize get one going get one started goad grab hook impel incite inflame innervate innerve inspire instigate jazz juice key up motivate move perk pique prod prompt quicken rouse send set up spark spirit spur steam up stir up support trigger turn on urge vitalize vivify wake up whet work up
    Antonyms:
    calm depress discourage

ارجاع به لغت stimulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stimulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stimulate

لغات نزدیک stimulate

پیشنهاد بهبود معانی