امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stimulus

ˈstɪmjələs ˈstɪmjələs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    stimuli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
محرک، انگیزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The researchers exposed the participants to various stimuli.
- محققان شرکت‌کنندگان را در معرض محرک‌های مختلفی قرار دادند.
- The psychologist studied the effects of auditory and visual stimuli on participants' concentration levels.
- این روان‌شناس تأثیر محرک‌های شنیداری و بصری بر میزان تمرکز شرکت‌کنندگان را بررسی کرد.
noun
انگیختار، محرک، انگیزه، وسیله تحریک، تحرک، تحریک
- stimulus control
- مهار انگیزه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stimulus

  1. noun provocation
    Synonyms:
    bang boost catalyst cause charge encouragement eye-opener fillip fireworks flash goad impetus impulse incentive incitation incitement inducement instigation invitation kick motivation motive piquing propellant push shot in the arm spur stimulant stimulation sting turn-on urging
    Antonyms:
    discouragement hindrance tranquilizer

ارجاع به لغت stimulus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stimulus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stimulus

لغات نزدیک stimulus

پیشنهاد بهبود معانی