امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stocking

ˈstɑːkɪŋ ˈstɒkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stocked
  • شکل سوم:

    stocked
  • سوم‌شخص مفرد:

    stocks
  • شکل جمع:

    stockings

معنی

noun C1
جوراب زنانه ساقه بلند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stocking

  1. verb Have on hand
    Synonyms:
    trusting stockpiling sprouting keeping supplying storing stemming reserving carrying replenishing racing providing producing posting banding merchandising lining inventorying housing hoping hoarding herding furnishing funding equipping clinging breeding
    Antonyms:
    wasting depleting
  1. noun
    Synonyms:
    hose sock hosiery nylons

Collocations

ارجاع به لغت stocking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stocking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stocking

لغات نزدیک stocking

پیشنهاد بهبود معانی