با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Stoke

stoʊk stəʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stoked
  • شکل سوم:

    stoked
  • سوم شخص مفرد:

    stokes
  • وجه وصفی حال:

    stoking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb
آتش کردن، تابیدن، سوخت ریختن در
- The room was cold so I stoked the fire in the fireplace.
- اتاق سرد بود؛ بنابراین آتش بخاری را افروخته‌تر کردم.
- The soldiers stoked in silence.
- سربازان در سکوت تا خرخره خوردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stoke

  1. verb
    Synonyms: feed, fuel, poke, stir, tend

ارجاع به لغت stoke

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stoke» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stoke

لغات نزدیک stoke

پیشنهاد بهبود معانی