با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Stonewall

ˌstoʊnˈwɒːl ˌstəʊnˈwɔːl ˌstəʊnˈwɔːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - intransitive verb - transitive
(به‌ویژه در پارلمان یا مذاکره) جلو بحث و مذاکره را گرفتن، چوب لای چرخ گذاشتن، (با استفاده از حق صحبت نامحدود) جلو تصویب چیزی را گرفتن، کارشکنی کردن
verb - intransitive verb - transitive
(عامیانه - به‌ویژه در بازپرسی و غیره) همکاری نکردن، پاسخ ندادن، اطلاعات خود را افشا نکردن
verb - intransitive verb - transitive
مانع ایجاد کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stonewall

  1. verb
    Synonyms: filibuster, rebuff, resist, stall

ارجاع به لغت stonewall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stonewall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stonewall

لغات نزدیک stonewall

پیشنهاد بهبود معانی