با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Stove

stoʊv stəʊv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    stoves

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
بخاری، شومینه، گرمکن
- The stove is heating up the room quickly.
- بخاری به‌سرعت اتاق را گرم می‌کند.
- She left the stove on all night.
- او شومینه را تمام شب روشن گذاشت.
noun countable
انگلیسی آمریکایی اجاق‌گاز، گاز آشپزخانه
- She cooked a delicious meal on the gas stove.
- او غذایی خوشمزه روی اجاق‌گاز پخت.
- The stove in the kitchen is old and needs to be replaced.
- اجاق‌گاز آشپزخانه قدیمی است و نیاز به تعویض دارد.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی گرم‌خانه (مخصوصاً برای کشت اگزوتیک‌های استوایی)
- The stove in the botanical garden was filled with lush tropical plants.
- گرم‌خانه در باغ گیاه پر از گیاهان سرسبز استوایی بود.
- The horticulturist carefully tended to the exotic flowers in the stove.
- باغبان بااحتیاط از گل‌های عجیب‌وغریب در گرم‌خانه مراقبت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stove

  1. noun range; furnace
    Synonyms: boiler, convection oven, cooker, electric stove, heater, kiln, microwave, oven, toaster oven, warmer, wood stove

ارجاع به لغت stove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stove

لغات نزدیک stove

پیشنهاد بهبود معانی