با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Straightforwardly

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
(به‌گونه‌ای که ساده یا قابل‌درک باشد) به‌سادگی، به‌طور سرراست، به‌روشنی، به‌طور روشن، به‌طور قابل‌درک
- Things don't always work out quite that straightforwardly.
- همیشه همه چیز به همین سادگی پیش نمی‌رود.
- He expresses his particular vision of the world very straightforwardly.
- او دیدگاه خاص خود از جهان را به‌طور بسیار روشن بیان می‌کند.
adverb
(به گونه‌ای که صادقانه باشد و نظرات و افکار واقعی را پنهان نکند) صادقانه، به‌طور صریح، صریحاً، با صراحت، به‌طور بی‌پرده
- She treated everyone openly and straightforwardly.
- با همه بدون پنهان‌کاری و به‌طور بی‌پرده رفتار می‌کرد.
- He explained quite straightforwardly that there wasn't enough work for us all.
- او کاملاً به‌طور صریح توضیح داد که کار کافی برای همه‌ی ما وجود ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد straightforwardly

  1. adverb With firmness and conviction; without compromise; - C.G.Bowers
    Synonyms: squarely, foursquare

لغات هم‌خانواده straightforwardly

ارجاع به لغت straightforwardly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «straightforwardly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/straightforwardly

لغات نزدیک straightforwardly

پیشنهاد بهبود معانی