امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Straightlaced

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

( straitlaced ) با تور محکم بسته شده، کرست بسته، شکمبند‌دار، منحصر، محدود، در فشار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد straightlaced

  1. adjective Exaggeratedly proper
    Synonyms:
    priggish prim prissy prudish puritanical square-toed straitlaced strait-laced straight-laced tight-laced victorian

ارجاع به لغت straightlaced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «straightlaced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/straightlaced

لغات نزدیک straightlaced

پیشنهاد بهبود معانی