با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Strapped

stræpt stræpt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    straps
  • وجه وصفی حال:

    strapping

معنی

adjective
رکابدار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strapped

  1. adjective destitute
    Synonyms: beggared, broke, dirt poor, flat, fortuneless, impoverished, out of money, penniless, penurious, poor, stone-broke
    Antonyms: rich, wealthy

ارجاع به لغت strapped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strapped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strapped

لغات نزدیک strapped

پیشنهاد بهبود معانی