با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Strategic

strəˈtiːdʒɪk strəˈtiːdʒɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
راهبردی، استراتژیک، وابسته به رزم‌آرایی، رزم تدبیری، رزم ترفندی
- the Strategic Air Command
- فرماندهی هوایی استراتژیک
- The island is of strategic importance to France.
- این جزیره دارای اهمیت راهبردی برای فرانسه است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strategic

  1. adjective crucial
    Synonyms: cardinal, critical, decisive, imperative, important, key, necessary, vital
    Antonyms: unimportant, unnecessary
  2. adjective clever, calculated
    Synonyms: cunning, deliberate, diplomatic, dishonest, planned, politic, tricky
    Antonyms: loose, unplanned

لغات هم‌خانواده strategic

ارجاع به لغت strategic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strategic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strategic

لغات نزدیک strategic

پیشنهاد بهبود معانی