با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Strategize

American: ˈstrætədʒaɪz British: ˈstrætədʒaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
رزم تدبیری کردن، لشگر آراستن، سوق‌الجیشی کردن، رزم ترفندی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strategize

  1. verb To form a strategy for
    Synonyms: blueprint, cast, chart, conceive, contrive, design, devise, formulate, frame, lay, plan, project, scheme, work out, dope out

ارجاع به لغت strategize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strategize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strategize

لغات نزدیک strategize

پیشنهاد بهبود معانی