امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Strenuous

ˈstrenjuəs ˈstrenjuəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more strenuous
  • صفت عالی:

    most strenuous

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
دشوار، سخت، طاقت‌فرسا، پرمشقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a strenuous examination
- یک آزمون سخت
- a strenuous climb to the top of the mountain
- صعود طاقت‌فرسا به قله‌ی کوه
adjective C2
باحرارت، پرشور، پرتقلا، پرانرژی، فعال، غیور
- a strenuous game of tennis
- یک بازی تنیس پرتقلا
- strenuous efforts
- کوشش‌های پرانرژی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strenuous

  1. adjective difficult; requiring hard work
    Synonyms:
    arduous demanding effortful energy-consuming exhausting hard Herculean laborious mean operose taxing toilful toilsome tough tough going uphill wicked
    Antonyms:
    easy effortless facile
  1. adjective energetic, zealous
    Synonyms:
    active aggressive ardent bold determined dynamic eager earnest lusty persistent red-blooded resolute spirited strong tireless vigorous vital
    Antonyms:
    apathetic enervated lethargic unenthusiastic

ارجاع به لغت strenuous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strenuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strenuous

لغات نزدیک strenuous

پیشنهاد بهبود معانی