با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Strike Out

American: ˈstraɪkˈaʊt British: straɪkaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
مستقل شدن، روی پای خود ایستادن، به خود متکی شدن
phrasal verb
شکست خوردن، موفق نشدن، بد آوردن
- He was devastated when he struck out on his job interview.
- وقتی در مصاحبه‌ی کاری‌اش شکست خورد، سرخورده شد.
- The new restaurant tried to attract customers with fancy decor, but it ultimately struck out due to poor food quality.
- رستوران جدید سعی کرد با دکور شیک مشتری جذب کند اما عاقبت به خاطر کیفیت پایین غذا موفق نشد.
phrasal verb
حمله کردن، حمله‌ور شدن، هجوم بردن
- The bullies decided to strike out at the new kid in school.
- قلدرها قصد کردند به بچه‌ی جدید مدرسه حمله کنند.
- He was so angry that he decided to strike out at his opponent.
- آنقدر عصبانی بود که تصمیم گرفت به طرف مقابلش حمله کند.
phrasal verb
(بیس‌بال) از بازی حذف شدن
phrasal verb
حذف کردن، قلم گرفتن، خط زدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strike out

  1. verb leave to begin new venture
    Synonyms: bear, begin, get under way, head, initiate, light out, make, set out, start, start out, take off
    Antonyms: remain, stay

ارجاع به لغت strike out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strike out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strike-out

لغات نزدیک strike out

پیشنهاد بهبود معانی