امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Strum

strʌm strʌm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
نواختن ساز زهی، مضراب زدن، مرتعش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strum

  1. verb Sound the strings of (a string instrument)
    Synonyms:
    tweak pluck thrum pick

ارجاع به لغت strum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strum

لغات نزدیک strum

پیشنهاد بهبود معانی