با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Stub

stʌb stʌb
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stubbed
  • شکل سوم:

    stubbed
  • سوم شخص مفرد:

    stubs
  • وجه وصفی حال:

    stubbing
  • شکل جمع:

    stubs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb noun verb - transitive
کنده، ریشه، ته سیگار، ته‌چک، ته سوش، ته، ته‌بلیط، کوتوله، از بیخ کندن، تحلیل بردن، راندن، کوبیدن
- a cigar stub
- ته سیگار برگ
- a pencil stub
- ته مداد
- a tail stub
- ته دم (که سر آن را بریده‌اند)
- ticket stub
- ته بلیط
- the stub of a lamb's horn
- برآمدگی شاخ بچه گوسفند
- We stubbed up all the weeds.
- ما همه‌ی علف‌های هرز را از ریشه کندیم.
- He bought the thicket and stubbed its trees.
- او بیشه را خرید و درختان آن را از بیخ برید.
- I stubbed my toe against the step.
- انگشت پایم به پله گرفت.
- Afsaneh stubbed her cigarette against her plate.
- افسانه سیگار خود را در بشقابش خاموش کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stub

  1. noun stumpy end
    Synonyms: butt, counterfoil, dock, remainder, remnant, root, short end, snag, stump, tag, tail, tail end

ارجاع به لغت stub

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stub» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stub

لغات نزدیک stub

پیشنهاد بهبود معانی