با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Studded

ˈstʌdɪd ˈstʌdɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
میخ‌دار (به عنوان تزیین)
- The studded collar on the dog gleamed in the sunlight.
- قلاده‌ی میخ‌دار دور گردن سگ زیر نور خورشید می‌درخشید.
- The studded leather jacket added a touch of edginess to her outfit.
- ژاکت چرمی میخ‌دار حس خاصی را به پوشش او افزود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت studded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «studded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/studded

لغات نزدیک studded

پیشنهاد بهبود معانی