امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Studio

ˈstuːdioʊ ˈstjuːdiəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    studios

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
استودیو، اتاق ضبط (فایل‌های موسیقی و برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The radio presenter's voice echoed through the studio.
- صدای مجری رادیو در استودیو پیچید.
- The band decided to rent a recording studio to work on their new album.
- این گروه تصمیم گرفت برای کار روی آلبوم جدید خود اتاق ضبط اجاره کند.
noun countable B1
سینما و تئاتر استودیوی فیلم‌برداری
- The director meticulously reviewed the footage in the studio editing room.
- کارگردان فیلم را در اتاق تدوین استودیوی فیلم‌برداری با دقت بررسی کرد.
- The actress arrived at the studio.
- این بازیگر وارد استودیوی فیلم‌برداری شد.
noun countable B1
سینما و تئاتر شرکت فیلم‌سازی
- The studio produced a new horror film.
- این شرکت فیلم‌سازی فیلم ترسناک جدیدی را تولید کرد.
- The studio specializes in producing high-quality films.
- این شرکت فیلم‌سازی در تولید فیلم‌های باکیفیت تخصص دارد.
noun countable
استودیو (رقص)
- I can't wait to put on my dance shoes and head to the studio.
- بی‌صبرانه منتظرم تا کفش‌های رقصم را بپوشم و به استودیو بروم.
- My sister goes to the dance studio every Monday.
- خواهرم هر دوشنبه به استودیوی رقص می‌رود.
noun countable B2
هنر استودیو، کارگاه، آتلیه، اتاق کار
- The artist's studio was filled with colorful canvases and unfinished sculptures.
- استودیوی این هنرمند مملو از بوم‌های رنگارنگ و مجسمه‌های ناتمام بود.
- photography studio
- آتلیه‌ی عکاسی
noun countable
سوئیت (آپارتمان کوچکی که معمولاً از یک اتاق اصلی و آشپزخانه کوچک و حمام تشکیل شده است)
- The studio had a functional kitchenette.
- این استودیو آشپزخانک کاربردی‌ای داشت.
- They enjoyed the convenience of living in a studio.
- از راحتی زندگی در سوئیت لذت می‌بردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد studio

  1. noun Workplace consisting of a room or building where movies or television shows or radio programs are produced and recorded
    Synonyms:
    atelier salon workshop workroom broadcasting room bottega radio-station den studio apartment television-station library movie studio office production studio recording studio shop study
    Antonyms:
    location

ارجاع به لغت studio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «studio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/studio

لغات نزدیک studio

پیشنهاد بهبود معانی