با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Subjection

səbˈdʒekʃn səbˈdʒekʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
فرمانبرداری، اطاعت
noun
سرکوبی، منکوب‌سازی، مطیع‌سازی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subjection

  1. noun The act of conquering
    Synonyms: subjugation, subservience, servitude, bondage, subordination, servility, colonialism, conquest, dependence, conquering

ارجاع به لغت subjection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subjection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subjection

لغات نزدیک subjection

پیشنهاد بهبود معانی