با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Submissively

səbˈmɪsɪvli səbˈmɪsɪvli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
(به گونه‌ای که نشان می‌دهد شخصی حاضر است اقتدار دیگران را بپذیرد و آمادگی دارد بدون پرسش هر کاری که از او می‌خواهند اطاعت کند) مطیعانه، از روی فرمان‌بُرداری
- ‘You're right and I was wrong,’ he said submissively.
- مطیعانه گفت: «شما درست می‌گویید و من اشتباه می‌کردم.»
- She knelt submissively at his feet.
- از روی فرمان‌بُرداری و اطاعت، زیر پای او زانو زد.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده submissively

ارجاع به لغت submissively

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «submissively» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/submissively

لغات نزدیک submissively

پیشنهاد بهبود معانی