با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Subversive

səbˈvɜrːsɪv səbˈvɜːsɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable
توطئه‌گر، خرابکار، خرابکارانه، برانداز، فروپاشگر
- Two of the subversives were arrested.
- دو نفر از خرابکاران بازداشت شدند.
- accused of subversive activities
- متهم به فعالیت‌های خرابکارانه
- subversive elements
- عوامل خرابکار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subversive

  1. adjective rebellious, destructive
    Synonyms: incendiary, inflammatory, insurgent, insurrectionary, overthrowing, perversive, riotous, ruinous, seditious, treasonous, underground, undermining
    Antonyms: loyal, obedient

ارجاع به لغت subversive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subversive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subversive

لغات نزدیک subversive

پیشنهاد بهبود معانی