با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Successor

səkˈsesər səkˈsesə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    successors

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
خلف، مابعد، جانشین
noun countable
حقوق جانشین، خلف، اخلاف، قائم‌مقام
- the successor to the throne of England
- وارث تاج و تخت انگلستان
- one of the president's recent successors
- یکی از جانشینان اخیر رئیس‌جمهور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد successor

  1. noun heir
    Synonyms: beneficiary, descendant, follower, heritor, inheritor, next in line, replacement, scion

لغات هم‌خانواده successor

ارجاع به لغت successor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «successor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/successor

لغات نزدیک successor

پیشنهاد بهبود معانی