امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Suffuse

    səˈfjuːz səˈfjuːz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    verb - transitive
    پرکردن، فرا گرفتن، پوشاندن، اشباع کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد suffuse

    1. verb To cause to be filled, as with a particular mood or tone
      Synonyms:
      charge permeate saturate imbue freight bathe impregnate color cover perfuse fill interject pervade introduce overspread transfuse spread steep tinge
    1. verb To fill thoroughly or permeate, as with a quality or emotion:
      Synonyms:
      imbue

    ارجاع به لغت suffuse

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «suffuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suffuse

    لغات نزدیک suffuse

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return