امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Super

ˈsuːpər ˈsuːpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    supers

معنی

noun adjective adverb B2
اعلی، بسیار خوب، بزرگ اندازه، عالی، خوب، مافوق، ارجح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد super

  1. adjective excellent
    Synonyms:
    cool divine glorious great groovy hot incomparable keen magnificent marvelous matchless neat outstanding peerless sensational smashing superb terrific topnotch wonderful
    Antonyms:
    bad inferior poor second-rate

ارجاع به لغت super

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «super» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/super

لغات نزدیک super

پیشنهاد بهبود معانی