با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Supercharge

ˌsuːpərˈt͡ʃɑːrdʒ ˌsuːpərˈt͡ʃɑːdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
تجاوز کردن، لبریز شدن، نیروی برق بیش‌از‌اندازه رساندن به (ماشین و غیره)، دستگاه تشدید
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد supercharge

  1. verb Increase the pressure on a gas or liquid
    Synonyms: boost, pressurize, pressurise, advance

ارجاع به لغت supercharge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «supercharge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/supercharge

لغات نزدیک supercharge

پیشنهاد بهبود معانی