با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Superordinate

ˌsuːpərˈɔːrdɪnət ˌsuːpərˈɔːdɪnət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adjective adverb
شخص بالاتر، مافوق، ارشد، فرمان‌فرما
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد superordinate

  1. noun One of greater rank or station or quality
    Synonyms: superior, higher-up
    Antonyms: inferior
  2. noun A word that is more generic than a given word
    Synonyms: hypernym, superordinate word

ارجاع به لغت superordinate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «superordinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/superordinate

لغات نزدیک superordinate

پیشنهاد بهبود معانی