با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Superpose

ˌsuːpəˈpoʊz ˌsuːpəˈpəʊz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
منطبق کردن با، قرار دادن (روی)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد superpose

  1. verb Place on top of
    Synonyms: superimpose, lay over

ارجاع به لغت superpose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «superpose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/superpose

لغات نزدیک superpose

پیشنهاد بهبود معانی