امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Superstitious

ˌsuːpərˈstɪʃəs ˌsuːpəˈstɪʃəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more superstitious
  • صفت عالی:

    most superstitious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خرافاتی، موهوم، وابسته به خرافات، کژباورانه، خرافی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a superstitious old woman
- یک پیر زن خرافاتی
- my roommate was a disagreeable, superstitious young man who didn't get along with anyone.
- هم‌اتاقی من جوانی بدعنق و خرافاتی بود که با هیچ‌کس نمی‌ساخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد superstitious

  1. adjective Having superstitions
    Synonyms:
    fearful credulous apprehensive gullible
  1. adjective Based on superstition
    Synonyms:
    unfounded groundless untrue unproven erroneous

ارجاع به لغت superstitious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «superstitious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/superstitious

لغات نزدیک superstitious

پیشنهاد بهبود معانی