امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Suppositious

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    تقلبی، تصوری، فرضی، خیالی، جازده، قلب، واهی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد suppositious

    1. adjective Fraudulently or deceptively imitative
      Synonyms:
      bogus counterfeit fake false fraudulent phony sham spurious supposititious
    1. adjective Said of statements or supposed facts
      Synonyms:
      deceptive fictitious
    1. adjective Presumed to be true, real, or genuine, especially on inconclusive grounds
      Synonyms:
      conjectural hypothetical hypothetic supposed suppositional supposititious inferential presumptive divinatory suppositive

    ارجاع به لغت suppositious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «suppositious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suppositious

    لغات نزدیک suppositious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return