امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Surgeon

ˈsɜrːdʒn ˈsɜːdʒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    surgeons

معنی و نمونه‌جمله

noun countable C1
جراح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- John is a brain surgeon.
- جان جراح مغز است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد surgeon

  1. noun A physician who specializes in surgery
    Synonyms:
    sawbones specialist specialist in surgery surgical expert operator interventionist operating surgeon consultant

ارجاع به لغت surgeon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surgeon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surgeon

لغات نزدیک surgeon

پیشنهاد بهبود معانی