با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Surveillant

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive adjective
ناظر، مراقب، مواظب، محافظ، بپا، مبصر کلاس
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت surveillant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surveillant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surveillant

لغات نزدیک surveillant

پیشنهاد بهبود معانی