امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Susceptible

səˈseptəbl səˈseptəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مستعد، فروگیر، حساس، مستعد‌پذیرش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- susceptible to disease
- مستعد بیماری
- The government was not susceptible to public opinion.
- دولت پذیرای افکار عمومی نبود.
- areas susceptible to flooding
- نواحی آسیب‌پذیر از سیل
- The city is susceptible to air attack.
- شهر در معرض حمله‌ی هوایی است.
- a theory susceptible of proof
- تئوری اثبات‌شدنی
- This problem is susceptible to solution.
- این مسئله حل‌شدنی است.
- impulse susceptible of control
- انگیزه‌ی مهار‌پذیر
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد susceptible

  1. adjective exposed, naive
    Synonyms:
    affected aroused be taken in disposed easily moved easy fall for given gullible impressed impressible impressionable inclined influenced liable mark movable nonresistant obnoxious open out on a limb persuadable predisposed prone pushover ready receptive responsive roused sensible sensile sensitive sentient sitting duck soft stirred subject sucker suggestible susceptive swallow swayed tender touched tumble for vulnerable wide open
    Antonyms:
    resistant resisting unsusceptible

ارجاع به لغت susceptible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «susceptible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/susceptible

لغات نزدیک susceptible

پیشنهاد بهبود معانی