امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sustained

səˈsteɪnd səˈsteɪnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دائم، پایدار، مداوم، مستمر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The team achieved sustained success over several seasons.
- این تیم در چندین فصل به موفقیت‌های مداوم دست یافت.
- Her sustained focus on the project led to impressive results.
- تمرکز دائم او روی این پروژه منجر به نتایج چشمگیر شد.
adjective
مشخص، معین، مصمم
- His sustained commitment to learning new skills is admirable.
- قول مصمم او به یادگیری مهارت‌های جدید قابل تحسین است.
- They achieved sustained growth in their business over the past year.
- آن‌ها در سال گذشته به رشد مشخصی در تجارت خود دست یافتند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت sustained

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sustained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sustained

لغات نزدیک sustained

پیشنهاد بهبود معانی