با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Susurrus

səˈsərəs ˈsʊsərəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun singular uncountable
نجوا، زمزمه، پچ‌پچ
- The susurrus of the wind through the trees was a soothing sound.
- زمزمه‌ی باد میان درختان صدایی آرامش‌بخش بود.
- The susurrus of the crowd grew louder as the concert started.
- وقتی کنسرت شروع شد، زمزمه‌ی جمعیت بلندتر شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد susurrus

  1. noun A low, indistinct, and often continuous sound
    Synonyms: susurration, mumble, murmur, sigh, sough, whisper

ارجاع به لغت susurrus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «susurrus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/susurrus

لغات نزدیک susurrus

پیشنهاد بهبود معانی