با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Swain

sweɪn sweɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
نوکر، خادم شوالیه، جوان روستایی، عاشق
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swain

  1. noun A man who courts a woman
    Synonyms: admirer, beau, courter, suitor, wooer
  2. noun A man who is the lover of a girl or young woman
    Synonyms: beau, wooer, boyfriend, fellow, suitor, young-man

ارجاع به لغت swain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swain

لغات نزدیک swain

پیشنهاد بهبود معانی