با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Swede

swiːd swiːd swiːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    swedes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
انگلیسی بریتانیایی گیاه‌شناسی شلغم زرد، شلغم سوئدی
- I bought a swede from the grocery store to make a soup.
- من یک شلغم زرد از خواربارفروشی خریدم تا سوپ درست کنم.
- Swedes are often roasted or mashed as a delicious side dish.
- شلغم‌های سوئدی اغلب به‌عنوان یک غذای فرعی خوشمزه برشته یا له می‌شوند.
noun countable
اهل سوئد، سوئدی
- The Swede arrived at the airport with a big smile on his face.
- فرد سوئدی درحالی‌که لبخند زیادی بر لب داشت، وارد فرودگاه شد.
- The Swede shared interesting stories about his homeland and its traditions.
- فرد سوئدی داستان‌های جالبی درمورد میهنش و سنت‌های آن به اشتراک گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swede

  1. noun The large yellow root of a rutabaga plant used as food
    Synonyms: rutabaga, swedish turnip, turnip cabbage, rutabaga plant, yellow turnip, Brassica napus napobrassica

ارجاع به لغت swede

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swede» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swede

لغات نزدیک swede

پیشنهاد بهبود معانی