با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sweeper

ˈswiːpər ˈswiːpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
رفتگر، جاروکش، سپور
- His father is a sweeper.
- پدرش رفتگر است.
- I'll check to see if we need another sweeper.
- بررسی می کنم ببینم آیا به یک رفتگر دیگر نیاز داریم.
noun countable
(فوتبال) دفاع آخر
- The sweeper played a role as a tough defender.
- دفاع آخر نقش یک مدافع سرسخت را ایفا کرد.
- He was the sweeper of a powerhouse team.
- او دفاع آخر یک تیم قدرتمند بود.
noun countable
روبنده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sweeper

  1. noun A cleaning implement with revolving brushes that pick up dirt as the implement is pushed over a carpet
    Synonyms: carpet sweeper

ارجاع به لغت sweeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sweeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sweeper

لغات نزدیک sweeper

پیشنهاد بهبود معانی