تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
swing at someone (or something)
(چوبدستی یا شمشیر یا مشت و غیره را) به سوی کسی تکان دادن، به اهتزاز درآوردن
چرخیدن، چرخ زدن، دور گشتن
خوب برگزار شدن، خوب انجام شدن
get into the swing of something
به چیزی آشنا شدن و از آن لذت بردن
در اوج فعالیت، کاملاً دستبهکار
سود و زیان، موفقیت و ناکامی، نکات مثبت و منفی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «swing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swing