امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Swivel

ˈswɪvl ˈswɪvl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    swivelled
  • شکل سوم:

    swivelled
  • سوم‌شخص مفرد:

    swivels
  • وجه وصفی حال:

    swivelling
  • شکل جمع:

    swivels

توضیحات

همچنین می‌توان از swiveled به‌جای swivelled استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
چرخیدن، چرخاندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- She will swivel the chair to face the window.
- او صندلی را می‌چرخاند تا رو به پنجره باشد.
- The chair began to swivel as she shifted her weight.
- صندلی درحالی‌که وزنش را جابه‌جا می‌کرد شروع به چرخیدن کرد.
adjective
گردنده، چرخان
- The swivel chair allowed her to turn easily during meetings.
- صندلی چرخان به او این امکان را می‌داد که در طول جلسات به‌راحتی بچرخد.
- He adjusted the swivel lamp to illuminate the entire room.
- او لامپ گردنده را طوری تنظیم کرد که کل اتاق را روشن کند.
noun countable
حلقه گردان، مفصل گردان
- The camera's swivel allows for a full range of motion.
- حلقه گردان دوربین امکان حرکت کامل را می‌دهد.
- She adjusted the swivel to get a better angle for the shot.
- او مفصل گردان را تنظیم کرد تا زاویه‌ی بهتری برای عکس به دست آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swivel

  1. verb spin around axis
    Synonyms:
    hinge pirouette pivot revolve rotate swing around turn whirl

ارجاع به لغت swivel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swivel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swivel

لغات نزدیک swivel

پیشنهاد بهبود معانی