با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Symbiotic

ˌsɪmbaɪˈɑːt̬ɪk ˌsɪmbaɪˈɒtɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زیست‌شناسی هم‌زیستی (مسالمت‌آمیز) (دو نوع موجود زنده که هر کدام شرایط لازم را برای ادامه‌ی وجود دیگری فراهم می‌کنند.)
- The coral reef and the algae have a symbiotic relationship, each supporting the other's survival.
- صخره‌های مرجانی و جلبک‌ها رابطه‌ی هم‌زیستی مسالمت‌آمیز دارند که هرکدام از بقای دیگری حمایت می‌کنند.
- The fungi and tree roots form a symbiotic bond that aids in nutrient absorption by both organisms.
- قارچ‌ها و ریشه‌ی درختان یک پیوند هم‌زیستی ایجاد می‌کنند که به جذب مواد مغذی توسط هر دو موجودات کمک می‌کند.
adjective
هم‌زیست، هم‌نفع، وابسته
- Their symbiotic partnership was built on trust and collaboration.
- مشارکت هم‌نفع آن‌ها براساس اعتماد و همکاری بنا شد.
- The symbiotic relationship between the two companies led to mutual success.
- رابطه‌ی هم‌زیست بین دو شرکت منجر به موفقیت متقابل شد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت symbiotic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «symbiotic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/symbiotic

لغات نزدیک symbiotic

پیشنهاد بهبود معانی