با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Synoptic

sɪˈnɒptɪk sɪˈnɒptɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
مختصر، کوتاه، خلاصه، اجمالی
- a synoptic account of the events
- شرح اجمالی از رویدادها
- His synoptic analysis of the financial market revealed several key trends.
- تحلیل مختصر او از بازار مالی، چندین روند کلیدی را آشکار کرد.
adjective
هم‌نوا، هم‌نظر، هم‌نظیر
- The synoptic nature of the report allowed for a quick and unified understanding of the data.
- ماهیت هم‌نظیر گزارش امکان درک سریع و یکپارچه‌ی داده‌ها را فراهم می‌کند.
- The synoptic view of the situation helped to align everyone's perspective and goals.
- نگرش هم‌نظر به موقعیت، به هم‌سو شدن دیدگاه‌ها و اهداف همه کمک کرد.
adjective
آب و هوا هم‌دید (فضای قابل مشاهده از یک نقطه‌ی معین در فضا)
- a synoptic chart
- نقشه‌ی هم‌دید
- synoptic weather observation
- دیده‌بانی هم‌دید وضع هوا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد synoptic

  1. adjective Presenting or taking the same point of view; used especially with regard to the first three gospels of the New Testament
    Synonyms: synoptical

ارجاع به لغت synoptic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «synoptic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/synoptic

لغات نزدیک synoptic

پیشنهاد بهبود معانی