با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Table Salt

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
(دارای دانه‌های ریز که در آشپزی و هنگام سرو غذا استفاده می‌شود) نمک طعام، نمک خوراکی، نمک سفره
- Since the addition of iodine to table salt and to bread, iodine deficiency is rare in the United States.
- به‌دلیل اینکه ید به نمک خوراکی و نان اضافه می‌شود، کمبود ید در ایالات متحده‌ نادر است.
- Just 2 grams of Fentanyl, which is about 10 to 15 grains of table salt, can be deadly.
- فقط ۲ گرم فنتانیل که معادلِ حدود ۱۰ تا ۱۵ دانه نمک طعام است، می‌تواند کشنده باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد table salt

  1. noun common salt
    Synonyms: salt shaker

ارجاع به لغت table salt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «table salt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/table-salt

لغات نزدیک table salt

پیشنهاد بهبود معانی