امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Taciturn

ˈtæsətɜrːn ˈtæsətɜːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
کم‌حرف، کم‌گفتار، کم‌سخن، خاموش، آرام، ساکت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Despite his taciturn nature, he had a wealth of knowledge to share.
- علی‌رغم ذات کم‌حرفش، او دانش زیادی برای به اشتراک گذاشتن داشت.
- Her taciturn demeanor often led others to misjudge her as unfriendly.
- رفتار آرام او اغلب باعث می‌شد که دیگران او را سرسنگین بدانند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد taciturn

  1. adjective uncommunicative
    Synonyms:
    aloof antisocial brooding clammed up close close-mouthed cold curt distant dour dried-up dumb laconic mum mute quiet reserved reticent sententious silent sparing speechless tight-lipped unexpressive unforthcoming withdrawn
    Antonyms:
    communicative fluent talkative wordy

ارجاع به لغت taciturn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «taciturn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/taciturn

لغات نزدیک taciturn

پیشنهاد بهبود معانی