با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tactic

ˈtæktɪk ˈtæktɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tactics

معنی

noun countable C1
ترفند، شیوه، جنگ فن، رزم شیوه، جنگ فنی، وابسته به رزم شیوه، رزم‌آرا، ماهر در فنون جنگی، تاکتیک یا رزم‌آرایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tactic

  1. noun An action calculated to achieve an end
    Synonyms: maneuver, measure, move, procedure, step
  2. noun A method of deploying troops and equipment in combat
    Synonyms: maneuver, stratagem, ploy, gambit, tactics, manoeuvre

ارجاع به لغت tactic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tactic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tactic

لغات نزدیک tactic

پیشنهاد بهبود معانی