با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Takedown

ˈteɪkdaʊn ˈteɪkdaʊn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): take down

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ورزش (در کشتی) (عمل) بر زمین زدن، خاک کردن، به زمین کوبیدن
- The takedown was so powerful, it shook the entire wrestling mat.
- خاک کردن آن‌قدر قدرتمند بود که تمام تشک کشتی را تکان داد.
- The coach praised the wrestler's technique during the takedown.
- مربی از تکنیک کشتی‌گیر در حین بر زمین زدن تمجید کرد.
noun countable
انگلیسی آمریکایی انتقاد شدید، خوارسازی، پست‌سازی
- The critic's takedown of the movie was scathing.
- انتقاد شدید فیلم توسط منتقد بسیار تند بود.
- The takedown of the politician's latest speech was ruthless.
- انتقاد شدید آخرین سخنرانی این سیاست‌مدار بی‌رحمانه بود.
noun countable
انگلیسی آمریکایی سرنگونی (با حمله‌ی پلیس)
- The takedown of the drug cartel disrupted their criminal activities in the city.
- سرنگونی کارتل موادمخدر فعالیت‌های مجرمانه‌ی آن‌ها را در شهر مختل کرد.
- The takedown of the notorious gang leader was a major victory for law enforcement.
- سرنگونی رهبر بدنام باند یک پیروزی بزرگ برای اجرای قانون بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد takedown

  1. noun A crushing remark
    Synonyms: put down, squelch, squelcher

ارجاع به لغت takedown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «takedown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/takedown

لغات نزدیک takedown

پیشنهاد بهبود معانی