با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tallow

ˈtæloʊ ˈtæləʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
پیه آب کردن، پیه نهنگ و غیره که برای شمع‌سازی به‌کار می‌رود، پیه‌مالی کردن
- In the past they used to make candles out of tallow.
- در گذشته از پیه شمع می‌ساختند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tallow

  1. noun
    Synonyms: fat, wax, beef fat, mutton fat, smear, suet

ارجاع به لغت tallow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tallow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tallow

لغات نزدیک tallow

پیشنهاد بهبود معانی