امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tardily

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
با تأخیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tardily

  1. adverb Not on time
    Synonyms: late, belatedly, behind, behindhand
    Antonyms: early, quickly
  2. adverb Without speed (`slow' is sometimes used informally for `slowly')
    Synonyms: slowly, slow, easy

ارجاع به لغت tardily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tardily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tardily

لغات نزدیک tardily

پیشنهاد بهبود معانی