امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tattle

ˈtætl ˈtætl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive
حرف مفت، یاوه، دری‌وری گفتن، فاش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He tattled on his friends.
- او دوستان خود را لو داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tattle

  1. verb gossip; tell rumor
    Synonyms:
    babble blab chat chatter give away give the show away gossip have a big mouth jabber leak noise prate prattle rumor snitch spill spill the beans spread rumor squeal talk talk idly tell on tell tale yak
    Antonyms:
    conceal hide

ارجاع به لغت tattle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tattle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tattle

لغات نزدیک tattle

پیشنهاد بهبود معانی