با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Tattle

ˈtætl ˈtætl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive
حرف مفت، یاوه، دری‌وری گفتن، فاش کردن
- He tattled on his friends.
- او دوستان خود را لو داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tattle

  1. verb gossip; tell rumor
    Synonyms: babble, blab, chat, chatter, give away, give the show away, gossip, have a big mouth, jabber, leak, noise, prate, prattle, rumor, snitch, spill, spill the beans, spread rumor, squeal, talk, talk idly, tell on, tell tale, yak
    Antonyms: conceal, hide

ارجاع به لغت tattle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tattle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tattle

لغات نزدیک tattle

پیشنهاد بهبود معانی