گذشتهی ساده:
taxedشکل سوم:
taxedسومشخص مفرد:
taxesوجه وصفی حال:
taxingشکل جمع:
taxesلیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به مغز کسی فشار آوردن، کار فکری دشواری را به عهده گرفتن
کسی را به چیزی متهم کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tax» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tax