معنی teaberry به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی

noun plural

رجوع شود به: wintergreen

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد teaberry

noun Spicy red berrylike fruit; source of wintergreen oil

Synonyms:

wintergreen checkerberry boxberry mountain tea groundberry ground-berry creeping wintergreen spiceberry gaultheria-procumbens

ارجاع به لغت teaberry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «teaberry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/teaberry

لغات نزدیک teaberry

- tea table
- tea tray
- teaberry
- teabowl
- teach

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return